Page 17 - Hazyaane Sorkh

‫انسعنیت و شرافت اا سرلوحه ا خود قلراا دهنلد یا نفلس و جلع طشبی‬
‫اا‪ ،‬اه گویا دا این ررهه از تاایخ دو مواد دو بیشن به چشم میخلواد‪،‬‬
‫جز اطرا مع اه کمن از این بُعد آسلیبپ یر اسلت آنهم جلع ثلو و‬
‫توضیحی دااد اه ا نجع نمیگنجد به آن پرداخقه هلود سلیگعا دا دسلم‬
‫گرفم و به آن خ‪ ،‬هد ‪ ،‬فکر میمرد اه این معداقحوه‪ ،‬جعن چنلد نفلر اا‬
‫تابهحعز گرفقه است‪ ،‬این فکر مرا رلرد دا اعلنق خلعطراتم از اوزهلعیی اله‬
‫یک انسعن معمولی بود و قش‪ .‬ت‪ ،‬میکشید و من چنعن خشعبخشعب‬
‫ونستون خعلی میمرد و پواههع زیر پعیم تا سر میاسید‪ ،‬دز اه قرص‬
‫نوعهد اوح طعلب یک دعم ب‪،‬ونی ررا حفظ تععدز اسلت‪ ،‬سلیگعا دا‬
‫این مواد تو ی بیش نوود اه به آن تکیه میملرد و ملیاا سلیگعا اا دا‬
‫ع توالت انداخم و عز بشند هدن مرد ؛ تا تکانی بله خلود داد ‪ ،‬پیغلعمی‬
‫داونی دایافت مرد ‪« :‬اوح بوخش به این جسم فشز ‪ ،‬تو انسلعن هسلی‬
‫نه ابا » این پیغع مث یک ت‪ ،‬اه از النن داافقله باهلد وسلط کللها‬
‫فرود آمد آنقدا فشلعا ایلن لر رلرایم سلنگلا بلود اله رلرا چنلد نیله‬
‫ااتوعطم با دنیع اطرافم قنع هد‪ ،‬من مد هع بود اه انسعن نولود ‪ ،‬لیز‬
‫اه من از انسعن بودن میدانسم زملا تا آسنن با یز اه آن لحظه بود‬

‫‪16‬‬