Page 22 - Hazyaane Sorkh
P. 22
اتفتق افتت و یگا کا ب انداز ی یک توپ شسکتبتل شد بهو که جلهوی
اهین ام قههاار اشهت .با زا ههد آ را گههافتم و چاختنهدمس راحههت زهه
می ور و میچا یدس بیا تدتر و کارم را از جیب بغلم ایراههنم رآور م
و دم فقط لولهی بیرونی آ سرجتیش اات و اثای از لولهی رونی ک
جوها ر آ جایا ار نبو س نمی انم چ شهد که آ را ر آب یکهی از
اقیتنوسهت فاوکا مس ل آب را ههورت کشهددم و ایهن بهلا را بها سر بقیه
آبهت هم آور مس یگا اشتم باا میآور مس کا ی زمین تبد لشد بهو به
یک جسم کاوی زشت و بدزاکدبس ر لحظ سرم گدج رفت و حتلم به هم
ور و روی ل کها ی زمهین کهف و هو باا آور مس حهتل ر اهتتنم
یک گوی تمتمهت قامزرنه و لهز و چنهدشآور بهو که لمهل هدنش را
نداشتم .مثل یک رواز با فوتبتل ک می واهد موقعدت یهک دهد هله
پس از یک ادو وب را شستز کا را تا جتیی که میشهد به ور اهت
پات کا م .زلزلهای ر بدتبا رخ ا و ب زمین افتت مس فقط یا م اات ک
زیا اتیم ختلی شد و بدتبا ماا ر هو بلعدهدس بیههوش شهدم و وقهه به
هوش آمدم با یک لبتس زبت و شتهتن ر راهاویی زبت و مجلل افتت بو م.
21