Page 8 - Hazyaane Sorkh
P. 8
ارتشی از افکار عجی وغری به مززم هجوم آورد و مم میلیونها چرن از
جنس دود را بهسو ریهام گسییل دادم حیف که هیچگاه فرمانتمده ختموبی
برا دنگهتما دالیتمن نبتمودهام .در انتمم فاتما فرهنگتمی مستمموم و فادتمد
آیندهنگر سیزده ددم مانده به ابتدا ...آتش به اختیار دنگ را شروع
کردم .غافل از اینکتمه وادعتم ًا در انتمم وتتمعیت فقتمط میشتمود اوتتماع را تمی
تعدیل کرد آنهم در ابعاد کوچ هرچنتمد متمم ننتمان چشتم انتظار نتم
معجزه هسی که فرهنگ ما را از انم وتع اسفبار یرتمات دهتمد .انتمم تازه
وتع فرهنگی سرزمین مم است اما ابعاد انم معالات فراتر از ن لیاک
و نتم متمرز استمت .دروادتمع هتمرروز کتمه میگتمذرد و شتم با کتمودتایی
کوتاهمدت خورشیید را سرنگون میکنتمد ب شازپتم ش مممتمن میشتموم کتمه
بشر دارد به دهقرا میرود .از جایم بلند شده و از اتاقم لیتمار شتمدم .تمهجا
تارن بود دسی طبق عادت رفت رو کلید برد و راه با روشم شدن
محیط چشم به شیبح وحشتناکی افتاد که میان هال ایسیتاده بود .مو به تنم
سییخ شد ولی نگذاشی اثر از ترس در چهرهام نمایان شود دد بلند و
هیکلتمی رغتمر داشتمت نتمام بتمدنش بتمه رنتمگ آبی روشتمم بتمود با دتمدمها
اسیتوار جلو رف و در چشمان سبز فستمفر اش لیتم ه شتمدم .ستمه یا چهتمار
7