Page 9 - Sakhtar
P. 9

‫فصل سوم‬

‫تصمی گرفت در این خانه که در آن نه آب و غذای یافت‬
‫میشد نه هیچ وسیلی سودمندی؛ به حس غریزیاش‬
‫اعتماد کند و با تنها چیهای موجود یعن تکههای روزنامه‬
‫و ذغال تنها کاری که از دستش بر میآید را انجام دهد‪.‬‬

           ‫یعن نقاش کردن‬

‫ابتدا به سمت پنجره خی برداشت و تکههای روزنامه را‬
‫از جا کند‪ .‬ذغالهای ریته شده روی زمی را جمع کرد و‬
‫به همان گوشه که نشسته بود بازگشت و پس از مرتب‬
‫کردن کاغذهای روزنامهها‪ ،‬نقاش کشیدن را شروع کرد‪.‬‬
‫ابتدا نای بیونی یک خانهی مجلل که بیشتر شبیه به یک‬
‫کاخ بود را کشید و کاغذ را کنار گذاشت‪ .‬این بار یک‬
‫کاغذ دیگر برداشت و جنگل انبوه با درختهای تنومند‬
‫را نقاش کرد‪ .‬روی باق کاغذها ه تصاویری از حیواناتی‬
‫نظی اسب‪ ،‬گاو و گوسفند و پ نردگانی مانند پرستو‪،‬‬
   4   5   6   7   8   9   10   11   12   13   14