Page 13 - Sakhtar
P. 13
فصل پنجم
خواب بود یا بیداری؛ وه بود یا حقیقت؛ شک بود یا یقی
در هر حال فرق نیکرد ،نیکند و نخواهد کرد .او داشت در
آن بعد از هست و وجودیت خود نزدگی میکرد .دنیای که
ساخته بود حاصل هنرش بود و چکیدهای از عصارهی
وجودی خودش در آن جاری بود تا بتواند به حیات خود در
آن ادامه دهد.
سه نقاش در دستانش قرار داشتند و داشت فکر میکرد
چطور با هنر خود به یک ساختمان بجان و دو دسته
موجودات نزده جان بخشید و آنها را خلق کرد .بیش از این
نکته داشت به این مسئل فکر میکرد که چطور میتواند
ادامهی ماجرا را پیش ببد .در واقع داشت فکر میکرد در
همی بعد از هست بماند یا گذر کند .از آنجای که گذشته را
قبل از دنیای متروکهی قبل به یاد نیآورد دلشورهای عیب