Page 7 - Sakhtar
P. 7
فصل دوم
به سمت پنجره رفت ،از جای خود پرید و لبهی پنجره را
گرفت و خود را بال کشید .میط بیون خانه را نظاره کرد.
جنگل سراسر سوخته و خال از هرگونه نشانهی حیات.
دستش شل شد و پایی آمد.
کمی در جای خود ایستاد و استراحت کرد و بعد از یک
دقیقه به میان هال خانه بازگشت .هیچ ایدهای برای خلص
شدن از این موقعیت نداشت و عمل هیچ راه نجاتی به مغزش
خطور نیکرد .یک دور سیصد و شصت درجه در وسط
خانه زد و دوباره به سمت اتاقهای خواب نیمهتاریک موجود
در کنار ه گام برداشت .آنها را برای بار دوم وارس کرد و
همچنی سری به حمام و دستشوی و آشپزخانه زد.
در تمام دیوارهای خانه اثری از دود ناش از روشن کردن آتش
در مجاورت دیوار دیده میشد .پس از وارس دوباره ک خانه