Page 21 - Sakhtar
P. 21
فصل نهم
پس از خارج شدن از حمام به دلیل گرسنگی سراغ آشپزخانه
رفت و آن را خال از یچال یا هر وسیلی برق دیگر یافت!
به سمت می تحریر در میان هال خانه رفت؛ کاغذی از کشوی
آن بیون آورد و مقداری غذا را نقاش کرد و پس از خلق،
شروع به خوردن کرد.
هوا رو به تاریکی میرفت و او اثری از لمپ و برق در خانه
نییافت و متوجه شد باید خانه را با شمعهای که در اطراف
قرار دارد روشن کند .از آشپزخانه یک قوطی کبیت برداشت
و به سمت شمعهای روی می تحریر رفت و آنها را روشن
کرد .یک شمعدانی سه شاخه که دو شمع روی آن قرار داشت.
پس از روشن شدن شمع ،روی می نشست و از کشوی می
دستهای کاغذ بیون آورد و نقاش خانه را ه کنار آنها قرار
داد.