خفاشی که…

ترجیح می‌دهم جغدی باشم که به‌هنگام شب آواز مرموزی سر می‌دهد تا راوی قصه‌ی شوم روزگار باشد؛ یا کلاغی که صوتش نشان می‌دهد حتی در پس پرده‌ی روشنایی صبح، هنوز هم کسی در جایی در حال جنایت است و یا خفاشی که با پروازش در مجلس پفیوزهای سیاسی، بزم شوم آن‌ها را برهم می‌زند؛ تا عقابی قلابی که با ژست‌های فیک توهم سلطنت بر آسمان دارد.

اشتراک گذاری پست

بازخوردتان را ثبت کنید

نظرات بسته شده است.