زبری زبانهای زهرآلود
دستهای آلوده به خون زبری زبانهای زهرآلود مغزهای زنگ زده تفکر تخریب تعفن ترویج تحکم تنبیه و زمینی که به حکم سیاستمداران پفیوز میچرخد.
مخنوشتها متونی با محوریت برقراری دیالوگ ذهنی با مخاطب هستند که توسط خاطف نوشته میشوند.
دستهای آلوده به خون زبری زبانهای زهرآلود مغزهای زنگ زده تفکر تخریب تعفن ترویج تحکم تنبیه و زمینی که به حکم سیاستمداران پفیوز میچرخد.
هنر دغدغهمند: مکتب پشت مکتب تفکر پشت تفکر اندیشه پشت اندیشه اثر پشت اثر و اما سیاست: خوکهای سیاسی دائم در حال چپاول…
در برههای که واژههای هرزه روی خودکارهای هرزهتر در زمین ابتذال رقص میله میکردند؛ ما جنون خویش را در آغوش کشیدیم و از اعماق زیرزمین نعرهای به بلندای تفکر زدیم...
هر کسی به دنبال سهمش از این دنیا است ولی نمیداند آنچه برای او به عنوان سهم تدارک دیدهاند سرابی بیش نیست؛ پس میدود و میدود و میدود ولی نمیرسد....
لُختی باد بهراستی صادقانهترین مفهوم از آزادی را برای او تداعی میکرد وقتی موهایش را به آن سپرده بود. سکوت جادههای لیز آغشته به شبنم در حوالی صبحِ آگاهی، برای...
بهرسم انتحار پیش رفتم در این وادی شوم و رسم کردم تصویر تارِ ترک شدن از قبیلهی تنهایی را و همسفرِ بدسفرهای سفرهنشناس شدم و پسازاین حادثه، از هلهلهی جنیان...