ریزنوشت‌

ریزنوشت‌ها متن‌های خیلی کوتاه از خاطف هستند.

ناگفته‌ها

در باتلاق ناگفته‌ها دست و پا می‌زنم و کسی نیست دستی سمتم دراز کند یا پای حرفم بنشیند.

ایرانی غریب

فرقی ندارد در خاک خود سکنی گزیده باشیم یا به خاک غربت پناه برده باشیم؛ ایرانی پناهنده و غریب به دنیا می‌آید.

دائم‌الخمر از پریشانی

عده‌ای می‌نوشند تا خویشتن را فراموش کنند؛ منِ دائم‌الخمر از فکرهای پریشان، میان موج‌های بی‌رحم دریای متلاطم ذهنم شنا می‌کنم؛ تا به جزیره‌‌‌ی امن واقع‌بینی برسم و بتوانم خود را...

بلدیت

قدرت ما در این است که دشمنان ما را بلد نیستند؛ بدبختی‌مان از این است که دوستان هم ما را بلد نیستند!