متن

داستانک

لطفاً برگرد

مرد مدتی بود از خانه‌اش بیرون نیامده و به تنهایی خویش خزیده بود و جواب کسی را نمی‌داد. زن کلید انداخت و وارد خانه‌ای که بیشتر به مخروبه‌ای مدرن شبیه...

داستانک

بوسه

سلام اولین و آخرین کراش زندگی‌ام؛ شاید از همان اول می‌دانستی چند سال قبل از اولین بوسه‌ای که در هجده‌سالگی در ساحل دریای خزر بر تو زدم، چشمانم به دنبال...

دلنوشت

تعلق

همچو باد بی‌سرزمین و وطن و کس و کار میان تکاپویی مبهم به نام زندگی سرگشته و حیرانم. تعلق داشتن به جایی یا کسی برای طفلی که توسط مادرش هم...

ایرانی غریب

فرقی ندارد در خاک خود سکنی گزیده باشیم یا به خاک غربت پناه برده باشیم؛ ایرانی پناهنده و غریب به دنیا می‌آید.

یادداشت

قرارگاه

«قرارگاه» از «سعل» یک اثر رپ داستانی است که از جنبه‌ی ساختار روایی و ادبی تراز و کامل است؛ اما چرا می‌گویم تراز و کامل؛ برای جواب این سؤال باید...

دلنوشت

تولد یاسر

یه بار یکی بهم گفت چقدر پول به یاس دادی تا حمایتت کنه؟ اون موقع یه نگاه سرد کردم و رفتم؛ ولی امروز جواب اون آدم رو می‌دم: من پولی...