زنی از راه رسید و سراسیمه گفت: «من برای ح… من برای … من ب…» پسربچه‌ای هشت‌نه‌ساله درحالی‌که تیله‌ای در دست داشت گفت: «می‌خواد بگه من برای حفظ شأنم  هر...

همان‌طور که با دستمالِ چرکِ سفسطه، خون عقیده‌ام را از روی چاقوی تحمیل‌نظرش پاک می‌کرد؛ گفت: «بهتر است به عقاید یکدیگر احترام بگذاریم»

مرد مدتی بود از خانه‌اش بیرون نیامده و به تنهایی خویش خزیده بود و جواب کسی را نمی‌داد. زن کلید انداخت و وارد خانه‌ای که بیشتر به مخروبه‌ای مدرن شبیه...

سلام اولین و آخرین کراش زندگی‌ام؛ شاید از همان اول می‌دانستی چند سال قبل از اولین بوسه‌ای که در هجده‌سالگی در ساحل دریای خزر بر تو زدم، چشمانم به دنبال...

ساختار نام داستانی سورئال به‌قلم خاطف (محمد روشنیان) است که در تاریخ ۹ آذر ۱۳۹۹ تحت لیبل فریاس منتشر شده است. شخصیت اصلی در ابتدای داستان وقتی به‌هوش می‌آید، خود...

آرامش نام داستانی عاشقانه به‌قلم خاطف (محمد روشنیان) است؛ داستان روایت‌گر عشق یک هنرمند است که آرامش و تعادل روحی خویش را در وجود یارش می‌بیند؛ این داستان در ۳۴...