خفاشی که…
ترجیح میدهم جغدی باشم که بههنگام شب آواز مرموزی سر میدهد تا راوی قصهی شوم روزگار باشد؛ یا کلاغی که صوتش نشان میدهد حتی در پس پردهی روشنایی صبح، هنوز…
ترجیح میدهم جغدی باشم که بههنگام شب آواز مرموزی سر میدهد تا راوی قصهی شوم روزگار باشد؛ یا کلاغی که صوتش نشان میدهد حتی در پس پردهی روشنایی صبح، هنوز…
ناگفتههایم اگر قابل نقد شدن بودند، ثروتمندترین مرد منفور تاریخ میشدم.
ترجیح میدم یه حقجو باشم که دهن ظالم رو سرویس میکنه؛ تا یه مظلوم که بهش ترحم میشه.
تنها نسلی که با لذت مطالعه کند میتواند لذت بردن از زندگی در ایران را برای نسل بعدش به ارمغان بیاورد.
ایران و اتفاقاتش، برای این بلاگرها که از تراژدی جوک میسازند؛ چون توپی است در ساحل دریای تفریحاتشان تا با آن سرگرم شوند؛ و صدالبته تجارت کنند.
رصد صد درصد صد روش دارد؛ ولی در صدر آنها در صدد شکستن سکوت بودن است.