استاد

استاد برنامه‌نویسی در حال تدریس بود و من حواسم به جای دیگری معطوف؛ با خود می‌گفتم: «من تمام این دروس تاریخ‌مصرف‌گذشته را از بر هستم» در همین فکر بودم که کسی مرا استاد خطاب کرد؛ تا حواسم جمع شد، خود را میان تعدادی نویسنده یافتم که خیره نگاهم میکردند.

اشتراک گذاری پست

بازخوردتان را ثبت کنید

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.