دائمالخمر از پریشانی
عدهای مینوشند تا خویشتن را فراموش کنند؛ منِ دائمالخمر از فکرهای پریشان، میان موجهای بیرحم دریای متلاطم ذهنم شنا میکنم؛ تا به جزیرهی امن واقعبینی برسم و بتوانم خود را به یاد بیاورم.
عدهای مینوشند تا خویشتن را فراموش کنند؛ منِ دائمالخمر از فکرهای پریشان، میان موجهای بیرحم دریای متلاطم ذهنم شنا میکنم؛ تا به جزیرهی امن واقعبینی برسم و بتوانم خود را به یاد بیاورم.