مخ‌نوشت

مخ‌نوشت

صادقانه‌ترین مفهوم آزادی

لُختی باد به‌راستی صادقانه‌ترین مفهوم از آزادی را برای او تداعی می‌کرد وقتی موهایش را به آن سپرده بود. سکوت جاده‌های لیز آغشته به شبنم در حوالی صبحِ آگاهی، برای...

مخ‌نوشت

بشتابید

به‌رسم انتحار پیش رفتم در این وادی شوم و رسم کردم تصویر تارِ ترک شدن از قبیله‌ی تنهایی را و هم‌سفرِ بدسفرهای سفره‌نشناس شدم و پس‌ازاین حادثه، از هلهله‌ی جنیان...

مخ‌نوشت

فتیش صفحه‌کلید

مانند تراپیست‌ها حرف می‌زنم و مانند روانی‌ها می‌نویسم. تَحَکُمِ رقصیدن با واژه‌ها به‌هنگام شب که حاصل تنهایی‌طلبی‌های افراطی این پر از نقص پر از شک است؛ تنها دلیل برای نوشتن...

مخ‌نوشت

آوارگی جنگ

من از آن نسلی نیستم که رعب وضعیت قرمز هنگام بمباران و پناه بردن به زیرزمین را درک کرده است؛ جنگ را هم به‌طور فیزیکی لمس نکرده‌ام؛ اما خوب می‌دانم...

مخ‌نوشت

ساختار مزخرف زندگی مدرن

حرف زدن از آرامشِ درونی در جهانی که سر تا پایش را کثافت گرفته، مانند تعریف جوک در مراسم ترحیم است. اعصاب ما خط‌خطی و ذهن‌مان مشوش است از ساختار...