ساختار مزخرف زندگی مدرن

حرف زدن از آرامشِ درونی در جهانی که سر تا پایش را کثافت گرفته، مانند تعریف جوک در مراسم ترحیم است.
اعصاب ما خط‌خطی و ذهن‌مان مشوش است از ساختار مزخرفی که بشر ساخته و نامش را زندگی مدرن نهاده است.
انسان‌ها هر روز بیشتر از روز قبل با اخبار قتل و جنگ و درد و تجاوز و جنایت روبرو شده و بیش‌ از پیش نسبت به آن بی‌تفاوت می‌شوند.
این کرختی عجیب که بر جان بشریت افتاده در هیچ‌کجای تاریخ سابقه نداشته است. هیچ‌کس به … هم نیست که چه اتفاقی برای دیگران رخ داده و سر در آخور دنیایی نهاده که حتی نمی‌شود نامش را دنیا گذاشت.
جهان‌سومی‌ها هم با چهره‌ی استخوانیِ روحشان مبهوت به تصویری که سیستم از کشورهای توسعه‌یافته به آن‌ها نشان داده نگریسته و غبطه‌ی تصاویری را می‌خورند که واقعی نیستند.
صنعت مد و سینما با گریم و روتوش سلیقه‌سازی‌های ماورایی می‌کند و مردم عام و آن‌هایی که هوشمند نیستند همیشه دنباله‌روی این سلیقه‌سازی‌ها هستند وهیچ‌گاه از خود راضی نیستند.
مغزهای متفکرِ کنترلِ جوامع، با رسانه حتی تا اتاق خواب عوام رفته و به تخت‌خواب‌شان نفوذ کرده و با صنعت پورن نمی‌گذارند حتی از سکس‌هایشان به‌طور تمام و کمال لذت ببرند.
بشری که نقطه‌ی تمایزش با حیوانات عقلانیتش است، گاهی احمقانه‌تر و سطحی‌تر و بی‌هدف‌تر و پوچ‌تر از همان حیوانات عمل کرده و گند می‌زند به تعریف انسانیت.
در جهانی که خبر یک کشف علمی که سال‌ها برای آن زمان صرف شده از خبر خیانت یک سلبریتی به همسرش یا اخبار مربوط به مسائل این‌چنینی بازخورد کمتری دارد، نمی‌شود از مثبت‌اندیشی حرف زد.
همان‌طور که سال‌ها پیش در کتاب هذیان سرخ نوشتم همچنان بر این اعتقادم که هر روزی که می‌گذرد و شب با کودتایی کوتاه‌مدت خورشید را سرنگون می‌کند، بیش از پیش مطمئن می‌شوم که بشر دارد به قهقرا می‌رود.

اشتراک گذاری پست

بازخوردتان را ثبت کنید

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.